عشق مامانی 8 ماهگیت مبارک
سلام امید مامانی چقدر زود این روزا می گذره ، همیشه به خودم میگفتم باید از لحظه لحظه های مادر بودنم به خوبی استفاده کنم تا یه روزی نرسه که به خودم بگم من نفهمیدم امیرعلی چطور بزرگ شد ، ولی به این 8 ماهی که گذشت نگاه میکنم به خودم میگم چقدر زود گذشت ، من و بابایی خیلی خوشحالیم که خدا فرشته ی ناز و خوشگلی مثل تو رو بهمون داده ، من و بابایی خیلی دوست داریم خب کارایی که یاد گرفتی... سینه خیز که با سرعت میری و خودت رو به چیزی که می خوای میرسونی ، توی همه اتاقا و آشپزخونه سر میزنی ، 7 ماه و 16 روزت که بود ( 25 مهر ) خودت به تنهایی دستت رو گرفتی به مبل و وایستادی ، اول بابایی دید که این کارو کردی ولی من باور نکردم گفتم که خودت کمکش کردی ... با...
نویسنده :
مجید
14:28